۱. اومانیسم
شاید
اگر ادعا کنیم که بنیان تمدن غرب بر پایۀ اومانیسم استوار است، چندان
بهگزاف سخن نراندهایم. «در قرن پانزده و شانزدهم میلادی که کلیسا بر
اروپا حاکم بود، رشد علم و عقلانیت ازطرفی و بروز فساد و بیکفایتی در
تدبیر جامعه ازسوی کلیسا ازطرفی دیگر، باعث شد اعتماد بشر به دین و مذهب
کمکم رنگ باخته و منجر بهکناررفتن دین از عرصۀ مدیریت و تدبیر جامعه
شود و پس از آن، رابطۀ هر فرد با خدا بهصورت شخصی و در حیطۀ روابط فردی
تعریف شود. بدینترتیب، انسان در غیاب خداوند، محور و غایت همه چیز قرار
گرفت و عقل او ملاک تشخیص حق از باطل تلقی شد و خود درصدد برانداختن طرحی
نو برای زندگی خویش برآمد.»۲
۲. فردگرایی
این
طرز تلقی از انسان و نسبت وی با خداوند، موجب پررنگترشدن روحیۀ
فردگرایی و اهمیتیافتن فردیت انسانها شده و هویت جمعی آنها اهمیت خود
را بهمرور ازدست داد. فردگرایی بر ارزشهای فردی افراد همچون آزادی و
حقوق اجتماعی و برابری تکتک افراد تأکید داشته و بهجز منافع فردی و
لذتهای مادی افراد هیچ منبع دیگری را برای تعیین ارزشهای جامعه دارای
صلاحیت نمیداند. انسان در این جوامع به کلی امید خود را از ماوراء بریده و
آرزوها و لذتهایش را در زمین جستوجو میکند؛ لذا در این گفتمان که
لذتگرایی مهمترین بخش تفکر آن است، تفسیر فرد از واقعیات است که به آنها
معنا و ارزش میدهد.
۳. تکثرگرایی ارزشی یا پلورالیسم
وقتی
تلقی تکتک افراد از واقعیات بیرونی سبب معنیدارشدن و رد و اثبات آنها
میشود، خودبهخود شاهد وقوع نسبیتگرایی ارزشی و پلورالیسم در جامعه
خواهیم بود؛ چراکه درک افراد از ارزشها و پدیدههای اجتماعی با هم متفاوت
است و هیچ دلیلی برای ترجیح و غلبۀ فهم کسی بر دیگری وجود ندارد و همه در
انتخاب سَبک زندگی و نگرش آزاد هستند؛ بهعنوان مثال، میان یکتاپرستی و بتپرستی در غرب هیچ تفاوت ارزشی وجود ندارد و همۀ اینها چون انتخاب افراد هستند، ارزش دارند.
۴. دموکراسی
در
این فضای شکلگرفته در غرب تنها عامل بازدارنده و محدودکنندۀ آزادی و
امیال افراد، قانون و هنجارهای پذیرفتهشده و تأییدشدۀ جامعه است که آن
هم، برخاسته از رأی و نظر غالب افراد جامعه است. در این جوامع، نهاد
قانونگذار و مجری قانون توسط تکتک افراد جامعه انتخاب میشود و این مردم
هستند که امکان و اجازۀ کنترل بر رفتار خود را به نهادی به نام حکومت
تفویضکرده و هر زمان هم که اراده کنند، میتوانند این امکان را از آن سلب
کنند.
۵. لیبرالیسم
فلسفۀ
وجود حکومت و نیز قوانین و هنجارها، تنها حلوفصلکردن مشکلات و مسائلی
است که از تضاد احتمالی آزادیهای فردی انسانها در جامعه بهوجود میآید؛
بهعنوان مثال، وقتی کسی مرتکب قتل یا تجاوز یا هر جرم دیگری میشود این
عمل او تنها بهدلیل اینکه حقوق و آزادی فرد دیگری را نقضکرده است، جرم
محسوب میشود وگرنه، رفتارهایی همچون زنای محصنه و شرب علنی خمر و استفاده
از پوششهای زننده در جامعه جرم محسوب نمیشود و حکومت حق دخالت در آنها
را ندارد.
۶. سکولاریسم
ازآنجاکه
در دنیای مدرن، هیچ منبعی غیر از منافع تکتک افراد شأنیت تعیین ارزشها و
هنجارهای مقبول جامعه را ندارد؛ مذهب نیز از این قاعده مستثنی نبوده و حق
دخالت در زندگی اجتماعی افراد را ندارد و فقط بهعنوان نوعی سَبک زندگی که
افراد به دلخواه خود آن را انتخاب میکنند، موضوعیت مییابد.
۷. معیار ارزشمندی نقش در جامعۀ مدرن
لیبرالیسم
اقتصادی که آن را «نظام سرمایهداری» نیز میخوانند و مبتنیبر تبادل آزاد
سرمایه و آزادی عمل سرمایهدار است، درپِی مفاهیم، نظریهها، روشها،
شاخصها، روابط و سیاستهایی بود که به توسعۀ ثروت بینجامد. در ادبیات
سرمایهداری کار، سود، بازار و کارفرما عناصری تعیینکنندهاند؛ بنابراین
میتوان حدس زد که در این ادبیات، ارزشمندی مقولهای است که بر پایۀ تعریفی
مادی از انسان، بدون توجه به اصول ثابت اخلاقی و با معیار قرارگرفتن
موقعیتهای اجتماعی فرد و جایگاه وی در تولید ثروت و در تبادل آزاد سرمایه
تفسیر شود.
دخالت مؤثر در
تولید ثروت و کسب درآمد باعث افزایش قدرت خرید افراد و بهتبع آن، گرایش
بیشتر بهسمت مصرفگرایی میشود و خواهناخواه فرهنگی مبتنیبر این گزاره
که «مصرف بیشتر، اعتبار و آبروی بیشتر» شکل میگیرد و از طرفی نیز کسب
درآمد باعث استقلال فردی شده و قدرت تصمیمگیری براساس منویات فردی و شخصی
را افزایش میدهد. با نهادینهشدن
این معیارها، زنان اروپایی رفتهرفته به این احساس دست یافتند که زنان در
سراسر تاریخ در موقعیت فرودست بودهاند؛ چون نه مناصب اجتماعی در میان
آنان دستبهدست شده و نه ثروت مستقیماً در دست آنان بوده است.
ازاینرو، دستیابی به مشاغل درآمدزا و احراز مناصب اجتماعی به مطالبهای
برای زن غربی در فضای اجتماعی پس از انقلاب فرانسه تبدیل شد۳؛ لذا با
عنایت به مقدمۀ بالا میتوان معیار ارزشمندی نقشها در جامعۀ مدرن را تأثیر
مستقیم آنها بر تولید و کسب ثروت و بهتبع آن مصرف بیشتر دانست و لذا
فعالیتهایی چون خانهداری که نه درآمدی دارند و نه مستقیماً در تولید ثروت
دخیل هستند، کارهایی بیارزش و پَست تلقی میشوند.
شهیندخت مولاوردی (مسئول معاونت زنان نهاد ریاست جمهوری دولت حسن روحانی) در پست اینستاگرام خود نوشت:sh.molaverdi : در هفته کارافرینی قرار داریم و این بهانه ای شد که به نقش کارافرینی در ارتقای مشارکت اقتصادی زنان بپردازم . شاید بتوان گفت با وجود حدود بیست میلیون زن خانهدار که یک چهارم جمعیت کشور را تشکیل میدهند، میتوان دریافت که بخشی از این عدم پویایی در اقتصاد و مشکلات ناشی از همین خانهنشینی و نداشتن جایگاه اجتماعی مشخص است. بیمه زنان خانهدار میتواند بخشی از این مشکل را برطرف کند اما این همه مسأله اقتصادی زنان و دختران جامعه ما نیست. از ابتدای دهه هشتاد که میزان ورودی دختران به دانشگاهها افزایش یافت باید به این موضوع هم میاندیشیدیم که این دختران فارغالتحصیل چه موقعیتی در جامعه خواهند داشت. نگاهی به اطلس جامع وضعیت زنان کشور نشان میدهد که ما در ده استان کشور با بیکاری زنان و دختران جوان فارغالتحصیل مواجهیم.استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کرمان، کردستان، لرستان، کرمانشاه، کهگیلویه و بویراحمد، گلستان، قم و بوشهر بیشترین بیکاری زنان و دختران فارغالتحصیل را به خود اختصاص دادهاند.
حال پرسش این است که چگونه میتوان در سریعترین زمان ممکن راهی پیش پای دختران و زنان جوان قرار داد. از سوی دیگر نمیتوان فقط منتظر منابع و طرحهای دولتی بود. شاید به همین دلیل تکیه بر مقوله کارآفرینی و تقویت کارآفرینان بتواند به این نیاز پاسخ سریعتری بدهد. حمایت و هدایت کارآفرینان با تکیه بر شرایطی که از وضعیت اطلس جامع زنان میتوان استخراج کرد ما را قادر خواهد کرد تا سریعتر برای دختران و زنان جوان فارغالتحصیل طرحی بریزیم.گر با این نگاه بتوانیم دختران و زنان جوانمان را از یک سو و سرمایهگذاران و کارآفرینانمان را از سوی دیگر به سمت روشهای خلاقانه سوق دهیم در کوتاهمدت میتوانیم فضای کسب و کار برای خانمها را تغییر داده و بهبود ببخشیم. نکته دیگر استفاده از تکنولوژیهای نوین و تکیه بر خلاقیتها این است که دیگر نیازی در کار به زور بازو نیست که مثل دورههای گذشته کار را با مولفههای جنسیتی در برابر خانمها و آقایان قرار دهد. در عرصه تکنولوژی خانم و آقا بسته به تخصص و هوشمندی که از خود به خرج دهند میتواند کسب و کاری را ایجاد و اداره کنند.
به همین دلیل با تکیه بر تکنولوژی میتوانیم در کوتاهمدت از یکسو نابرابری جنسیتی در فضای کسب و کار را تعدیل کنیم و از سوی دیگر در سریعترین زمان ممکن برای دختران و زنان جوانمان برنامههایی را به اجرا درآوریم.
نکات:
- همانطور که در متن خواندید، با وجود خیل عظیم مردان و پسران بیکار در جامعه ایرانی که بخش عمده ای از آنها تحصیل کرده هستند و حتی 2 سال از جوانی خود را نیز در سربازی از دست داده اند و امروز بیکار مانده اند، مولاوردی از اشتغال زنان به عنوان عاملی برای پویایی اقتصاد نام برده است. به عبارت بهتر، مولاوردی نه نیروی کار ارزان خارجی و نه نیروی انسانی جوان و بیکار فراوان ایرانی را به عنوان عوامل رونق اقتصادی به شمار نیاورده و فقط بر روی اشتغال زنان خانه دار متمرکز شده است. این بخوبی نشان از برنامه ها و سیاست های پشت پرده دولت و معاونت زنان آن برای جامعه و خانواده ایرانی دارد. و همچنین نشان می دهد که ادله این افراد برای ربط دادن این مسئله به رونق اقتصادی کاملا بی ربط است.
- نکته حائز اهمیتی که می توان از لابلای سخنان مولاوردی به عنوان یکی از زنان فعال جنبش فمینیسم ایرانی نام برد این است که وی به شیوایی و رسایی از ارتباط «اشتغال زنان» با «نظام اقتصادی سرمایه داری» سخن به میان آورده است. به عبارت بهتر فمینیسم و جنبش فمینیسم که مظهر آن در اشتغال و حضور گسترده زنان در اجتماع جلوه گر است هدفی جز تشکیل نظام سرمایه داری غربی ندارد.
- نکته حائز اهمیت دیگری که از لابلای سخنان مولاوردی می توان استنتاج کرد این است که تفکرات و القائات فمینیستی رسانه ها بر روی استان ها و مناطقی از کشور که جمعیت غیر شیعه در آن زیاد است به شدت کم بوده است. به عبارت بهتر در شهرهایی که برادران اهل سنت، اکثریت یا جمعیت زیادی به خود اختصاص می دهند شاهد حضور کمرنگ زنان در مشاغل و حضور آنها در خانه و امر مقدس خانه داری هستیم. این یعنی متاسفانه جامعه شیعی ما به شدت از القائات فمینیستی رسانه ها در دوران جمهوری اسلامی تاثیر پذیرفته که نشانه های آن را می توان در آمار بالای طلاق و کاهش جمعیت شیعیان و افزایش روز افزون مفاسد اجتماعی مشاهده کرد.
- طرح جدید معاونت زنان، ایجاد وفاق و انسجام در بین کارفرمایان با بکارگیری راه حل ها و ایده های نوین برای پیوند زدن آنها با معاونت زنان نهاد ریاست جمهوری است. بعبارت بهتر در این وانفسای اقتصادی که رکود و بیکاری بیداد می کند معاونت زنان به فکر اختصاص مشاغل جدید و تازه به زنان و دختران است. لیکن با وجود رئیس جمهور و وزرای مذکر در بدنه دولت، هیچ کس دغدغه مشکلات پسران و مردان را ندارد و شاهد مردستیزی گسترده در سیاست ها، برنامه ها، مصوبات و موضع گیری های دولتی هستیم.
- چیز دیگری که از سخنان مولاوردی مشخص است ارتباط دادن حضور دانشگاه به اشتغال است. با وجودی که دولت هیچگاه تضمین اشتغال به فارغ التحصیلان نداده است با این وجود مرتب شاهد مصاحبه و گفتگوی شخصیت های روشنفکر اعم از مسئول و مدیر و خبرنگار و نویسنده و شخصیت های دانشگاهی درباره ارتباط دادن حضور زنان در دانشگاه و لزوم اشتغال آنها هستیم. مطمئنا چنین رویکردی با هدف دامن زدن به مطالبات جنسیتی زنان صورت می پذیرد.
با سلام چیزی که برای ما اهمیت دارد نظر شما دوستان برای ارتقای کیفیت و استراتژی مطلب گذاری در این سایت است. این برای ما خیلی مهم است که راهبرد غلطی را اتخاذ نکنیم. چیزی که در مدل قبلی رعایت نکردیم و منجر به شکست طرح قبلی شد. لذا در طرح جدید دنبال انتقادات و پیشنهادات شما دوستان هستیم تا سایت خانه مردان به مرجع فکری ضد فمینیسم تبدیل شود.
دوستان و همراهان عزیزبه لطف خدا و همراهی شما، پس از چند ماه تلاش موفق شدیم نسخه جدید سایت خانه مردان را راه اندازی نماییم.بر خلاف نسخه قبلی که بخش عمده ای از مطالب به مطالب درجه دو اختصاص داشت در مدل جدید طوری هدف گذاری کردیم که سایت به بهترین سایت مردانه وب تبدیل شود. بر همین اساس فقط مطالب درجه یک را در سایت پوشش دادیم و بقیه مطالب را به تارنماهای دیگر منتقل کردیم.
منتظر نظرات تان هستیم.
برای مشاهده سایت خانه مردان می توانید اینــــــــــــــــــــــــجا را کلیک کنید.